آمارهای رسمی توانیر میگویند در پیک گرمای هفتههای اخیر، بیش از ۵۲ درصد برق کشور صرف مصارف خانگی شده و نزدیک به ۷۰ درصد این بخش، تنها برای وسایل سرمایشی بوده است. صنایع انرژیبر، از فولاد و سیمان تا پتروشیمی، بار ثابتی تحمیل میکنند که حتی در ساعات بحرانی هم به سختی کاهش مییابد. این شرایط وقتی بحرانیتر میشود که مزارع استخراج رمزارز ـ چه مجاز و چه غیرمجاز ـ بدون وقفه توان شبکه را میبلعند. یک مزرعه متوسط ماینینگ با ظرفیت ۲۵ مگاوات، معادل مصرف یک شهر کوچک، برق میکشد و عملاً هیچ انعطافی در ساعات اوج ندارد. گزارشهای غیررسمی از سهم سه درصدی مصرف ماینرها در پیک بار تابستانی خبر میدهند؛ عددی که در نگاه اول کوچک است، اما معادل خروج یک نیروگاه بزرگ بخاری از مدار محسوب میشود.
فرسودگی زیرساخت، ضلع دیگر این معادله است. بررسیهای شرکتهای توزیع نشان میدهد در بسیاری از استانها میانگین عمر ترانسهای پستهای فوقتوزیع به ۲۷ تا ۳۰ سال رسیده و بخشی از خطوط فشار متوسط هنوز با سیمهای مسی دهه شصت کار میکنند. این فرسودگی در روزهای داغ اثر مضاعف دارد: افزایش مقاومت هادیها، افت ولتاژ و تلفات انرژی که در برخی مناطق به ۱۰ تا ۱۲ درصد میرسد. در عمل، این یعنی هزاران مگاواتساعت برق تولیدی هر سال پیش از رسیدن به مشترک، در مسیر از دست میرود.
در کنار این دو عامل، توسعه نامتوازن شبکه با رشد ساختوساز به معضل تازهای تبدیل شده است. اجرای گسترده طرحهای «نهضت ملی مسکن» در مناطقی که ظرفیت پستهای برق ثابت مانده، باعث شده ساختمانهای نوساز به شبکهای متصل شوند که حتی پیش از این هم در پیک روزانه ضعف داشت. نتیجه، قطعیهای پراکندهای است که نه به دلیل کمبود تولید، بلکه بابت گلوگاههای محلی در توزیع رخ میدهد.
در چنین شرایطی، هر اصلاح کوچک در عادتها و هر اقدام مدیریتی هدفمند، میتواند اثر بزرگی داشته باشد. نمونه روشن، طرح تعطیلی ادارات در روز چهارشنبه است که طبق اعلام وزارت نیرو تنها در تابستان امسال، ۴۰ هزار مگاواتساعت صرفهجویی به همراه داشت؛ رقمی معادل تولید یکونیم برابر نیروگاه اتمی بوشهر. این نشان میدهد که در برخی موارد، تغییر زمان فعالیت و بارگیری شبکه بهاندازه افزودن نیروگاههای جدید ارزش دارد.
کشورهای دیگر برای گذر از پیکبار درسهایی دارند: دوبی با هوشمندسازی شبکه، مصرف کولرها را در اوج بار کاهش میدهد؛ استرالیا بام خانهها را به نیروگاههای خورشیدی کوچک بدل کرده و امکان فروش مازاد برق را فراهم کرده است؛ عربستان با ذخیرهسازی انرژی در مقیاس بزرگ، بار شبکه را در ساعات اوج متعادل میکند.
در ایران، به گفته مدیران باتجربه صنعت برق، راهکارها هم سختافزاریاند و هم نرمافزاری. سختافزاری یعنی بازتوانی اساسی شبکه، تعویض تجهیزات فرسوده و همزمان توسعه نیروگاههای انرژی تجدیدپذیر؛ نرمافزاری یعنی مدیریت دقیق بار ماینرها از طریق کنتورهای هوشمند، هماهنگ کردن توسعه مسکن با ظرفیت برق منطقه، و ایجاد مشوقهای اقتصادی و فرهنگی که صرفهجویی را به انتخابی آگاهانه و ماندگار بدل کند.
برق، ستون بیصدای زندگی امروز است. هر کیلووات آن محصول سرمایهگذاری ملی، برنامهریزی بلندمدت و تلاش هزاران متخصص است. اگر رفتار مصرف از یک توصیه فصلی به فرهنگی پایدار ارتقا پیدا کند، حتی تابستانهای بالای ۵۰ درجه نیز قادر به خم کردن زانوی شبکه ملی نخواهند بود. و این آینده، نه در وعدههای دور، که در تصمیمی ساده در خانهی هر یک از ما آغاز میشود.