سد پرس ،بیان موضوعاتی مانند وفور انرژی نفت و گاز در ایران و ایجاد این انتظار در افکار عمومی که نیازی به صرفهجویی و یا بهینه مصرف کردن انرژی در کشور وجود ندارد و دولتها در ایران وظیفه دارند به اندازه تقاضای مصرف برق و گاز تولید کنند، در حالی مطرح میشود که به نظر میرسد طرح این گونه مباحث بدون اشاره به سایر الزامات و مقدمات، جز به بیراهه کشاندن افکار عمومی و تکرار خطاهای محاسباتی و اجرایی دهههای گذشته برای مردم ایران حاصلی ندارد.
این موضوع از آنجایی مطرح میشود که بدانیم در همه سال و دهههای گذشته القای این تصور که ایران سرشار از منابع نفت و گاز بوده، سبب شده است مدیران اجرایی و ارشد کشور، بیتوجه نسبت به بسیاری از ضوابط توسعه پایدار اقداماتی را در دستور کار قرار دهند که حاصل آن چیزی جز تشدید چالشهای زیست محیطی و اثرات پدیده تغییر اقلیم و کاهش میزان بهره وری و بازدهی بخشهای مولد در کشور نبوده است. به عنوان نمونه در دهه ۷۰ و ۸۰ شمسی مسوولان اجرایی کشور به جای پیگیری و عملیاتی کردن موضوعاتی مانند مبحث ۱۹ مقررات ملی ساختمان از نظر عایقبندی حرارتی پوسته خارجی ساختمان و استفاده از پنجره دو جداره استاندارد که کارشناسان عقیده دارند تا ۶۰ درصد مصرف انرژی بخش خانگی و تجاری کشور را کاهش میدهد و به شدت در رفع ناترازی انرژی در کشور مؤثر است، اقدام به توسعه گستره جغرافیایی توزیع انرژی گاز در بخش خانگی کردند که با توجه به استاندارد نبودن بسیاری از منازل به ویژه در مناطق روستایی از نظر مقررات ملی ساختمان نقش مؤثری در اتلاف انرژی در کشور داشته است.
اتفاق خسارت باری که در کنار بسیاری از عوامل دیگر همانند قیمت ناچیز انرژی در ایران سال به سال در تشدید ناترازی قیمت در حوزه گاز و برق مؤثر بود و ضمن ایجاد و تقویت موتورهای بدهی در صنعت برق و گاز کشور، شدت مصرف انرژی در ایران را نسبت به کشورهای توسعه یافته ۴ برابر و نسبت به میانگین جهانی ۲ برابر افزایش داده است.
جالب است بدانیم اکنون تقاضای مصرف انرژی برق در دو کشور صنعتی و بزرگ فرانسه و آلمان با جمعیتی تقریباً هم اندازه با ایران به ترتیب حدود ۵۳ هزار مگاوات و ۷۸ هزار مگاوات ارزیابی میشود. این در حالی است که در فصل گرم سال جاری در ایران تقاضای مصرف برق از ۸۰ هزار مگاوات عبور کرده است و ۳۵ هزار مگاوات معادل ۳ برابر مصرف انرژی برق در بخش خانگی فرانسه تنها توسط سامانههای سرمایشی در ایران به مصرف میرسد.
جدا از موضوع شدت مصرف انرژی که در دنیا به ویژه توسط کشورهای توسعه یافته به شدت مورد توجه قرار گرفته و برای همین فرآیندگذار انرژی را با تمرکز بر افزایش راندمان و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر از مدتها پیش آغاز کردهاند.
موضوع دیگر پاسخ به این سه پرسش مهم است که آیا اساساً همه منابع فسیلی موجود نفت و گاز ایران متعلق به نسل کنونی است؟ آیا تمامی منابع فسیلی موجود قابلیت استحصال دارد؟ و آیا محیط زیست و آب و هوای کشور ظرفیت افزایش لجام گسیخته مصرف سوختهای فسیلی را دارد؟
هرچند پاسخ این سه پرسش را باید بدیهیأتی در نظر گرفت که تقریباً همگان به آن واقف هستند، اما از باب یادآوری لازم است اشاره کرد که بخش زیادی از آنچه به عنوان سوختهای فسیلی و منابع زیرزمینی یاد میشود سهم آیندگانی است که ما اجازه بهرهبرداری بیحساب و کتاب از آن را نداریم و جدا از آن در برداشت حداکثری نیز محدودیتهای فراوانی وجود دارد که نباید از آنها غافل شد. افزون بر این دو نکته باید توجه داشت که برداشت و مصرف بیرویه از سوختهای فسیلی خود عامل مؤثری در افزایش انتشار گازهای گلخانهای، آلودگی هوا، تخریب محیط زیست و تشدید روند گرمایش جهانی است که نباید پیامدهای ویرانگر آن به ویژه بر روی سلامت مردم را نادیده گرفت.
موضوع دیگر اینکه در بسیاری از کشورهای جهان به ویژه کشورهای توسعه یافته اکنون روند تنوع بخشی به سبد انرژی و افزایش سهم تولید برق از محل انرژیهای تجدیدپذیر به عنوان یک اصل پذیرفته شده و به عنوان نمونه ۷ کشور اروپایی اتریش، بلژیک، فرانسه، آلمان، لوکزامبورگ، هلند و سوئیس متعهد شدهاند تا نیروگاههای برق تولیدکننده دی اکسید کربن را تا ۲۰۳۵ از سیستم برق خود حذف و به جای آن از منابع تجدیدپذیر انرژی برق تولید کنند.
در چنین شرایطی که بسیاری از کشورهای جهان با درک مخاطرات مصرف بیرویه سوختهای فسیلی تحت عناوینی مانند کربن صفر به سمت حذف این انرژی در تولید برق در آینده نزدیک هستند، این پرسش مهم مطرح است که مستند به کدام اصل عقلی و نقلی ما در ایران باید با تمرکز بر روی انرژیهای فسیلی پاسخگوی تقاضای فزاینده و غیراصولی انرژی به ویژه انرژی برق در کشور باشیم؟
ناگفته پیداست ما در ایران نیز هم راستا با بسیاری از کشورهای جهان چارهای جز توسعه انرژیهای تجدیدپذیر در کشور نداریم و نکتهامیدوارکننده در این خصوص اینکه برخلاف برخی کشورهای کوچک جهان، ایران به واسطه گستردگی و تنوع جغرافیایی از ظرفیتهای بالایی برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر برخوردار است، البته یکی از چالشهای اصلی کشور در حوزه توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، چالش اقتصاد انرژی و عدم جذابیت این بازار برای سرمایهگذاری بخشهای خصوصی و دولتی بوده که در سه سال گذشته اقدامات گستردهای برای حل این مشکل همانند راهاندازی تابلوی سبز بورس و الزام ادارات و صنایع به تأمین بخشی از انرژی مورد نیاز خود از طریق انرژیهای تجدیدپذیر اجرایی شده و بر همین اساس در حال حاضر فرآیند احداث ۱۳ هزار مگاوات انرژی تجدیدپذیر در کشور آغاز شده و تا پایان برنامه هفتم این عدد به ۳۰ هزار مگاوات خواهد رسید.
در کنار این موارد موضوع مهم دیگر مسأله بهرهوری و استفاده صحیح از وسایل مصرفکننده انرژی در ایران است. به عنوان نمونه بررسیها نشان میدهد یک تن تولید فولاد در ایران به ۹۰۰ کیلووات ساعت برق نیاز دارد و این در حالی است که متوسط جهانی مصرف برق برای همین میزان تولید فولاد ۴۵۰ کیلووات است. همچنین در حالی که کارشناسان توصیه میکنند به لحاظ ملاحظات بهداشتی نباید در مناطق خشک و غیرگرمسیر کشور از کولرهای گازی استفاده شود، اما در سالهای گذشته متأثر از اقدامات گسترده دلالان شاهد توسعه روز افزون استفاده از سامانههای سرمایشی کولر گازی در مناطق خشک و عادی کشور هستیم. این در حالی است که اولاً این سامانههای سرمایشی ۶ تا ۸ برابر کولرهای آبی برق مصرف میکنند و ثانیاً کسر قابل توجهی از کولرهای گازی فعال در کشور نیز به دلیل ورود قاچاقی به کشور بازدهی بسیار پایینی دارند.
توضیح بیشتر اینکه در این خصوص در سه سال گذشته اقداماتی مانند الزام کارخانههای تولید کولر آبی برای استفاده از موتورهای BLDC با امکان ۴۰ درصد صرفهجویی در مصرف برق و ۵۰ درصد صرفهجویی در مصرف آب و ممنوعیت تبلیغات کولرهای گازی در مناطق خشک و غیرگرمسیری مورد تأکید قرار گرفته و لازم است در آینده نسبت به این مهم اهتمام ویژهای صورت گیرد.
بنابراین گزارش مشکل اصلی تأمین انرژی برق کشور در فصل گرم سال جاری نه کمبود منابع فسیلی یا عدم امکان بهرهبرداری کافی از این منابع بلکه شدت بالای مصرف انرژی در ایران است کهامید میرود در سایه اقداماتی مانند آموزش همگانی و ترویج فرهنگ صرفهجویی، اصلاح نظام تعرفهگذاری، جذاب شدن بازار توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، اجرای سختگیرانه مقررات ملی ساخت و ساز مسکن و بهبود راندمان وسایل و تجهیزات مصرفکننده انرژی در آینده نزدیک به شکل چشمگیری بهبود یابد تا ضمن افزایش بهرهوری امکان بهامانت گذاشتن بخش بیشتری از منابع تجدیدناپذیر برای آینده باقی بماند.