به گزارش سد پرس ،
نویسنده ؛ فریدون صالحی
قحطی گستردهی سالیان ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۸ به عنوان یکی از تلخترین وقایع تاریخی ایران است که مقارن شدن آن با جنگ جهانی به این فرض که صرفاً متاثر از تغییرات آب و هوایی و خشکسالی رخداده باشد تشکیک وارد میکند.در همین سالها تغییراتی بنیادین در توپوگرافی حاکمیت سیاسی و قدرت اقتصادی دنیا اتفاق میافتد و تضعیف ساختارهای حکومتی و فروپاشی جمعیتی کشورهای در حال توسعه هم چون ایران، شرایطی را ایجاب میکند که قدرتهای اصلی دنیا با دامن زدن به این شرایط و سختتر کردن وضعیت مستقر؛ مانع از تولد قدرتهای تازه در منطقه شوند. ایران به دلیل دارا بودن ذخائر نفتی تازه کشف شده و موقعیت استراتژیک جغرافیایی، مرکز توجه استعمارگران میشود. ذخائر فسیلی و دسترسی به آبهای آزاد و شکل نگرفتن نهادهای اجتماعی این فرصت را برای قدرتهای حاکم ایجاد میکرد که طمعمدارانه مانع از تولید یک قطب اقتصادی در منطقه گردند. وارد کردن ایران در مواجهات نظامی قطعاً نمیتوانست تامین کنندهی خواست استعمارگران باشد. این موضوع از آن جا اهمیت پیدا میکند که هر گونه ناامنی و اختلالات امنیتی در مناطق نفتخیز مانع از سهولت در دسترسی و تمتع اقتصادی خواهد شد. بنابراین با در پیش گرفتن شیوهی مقابلهی نرم در جهت خواست خویش، به ذبح آسودگی و اختلال روانی و فروپاشی اقتصادی برنامهریزی کردند. یکی از مهمترین فرضیات این مقابلهی نرم؛ بروز قحطیهای تصنعی است که بر اساس مدل کردن تاریخهای گسترش آن در برخی مناطق جهانی و تطبیق آن با اتفاقات ژئوپلتیک که در معاصرت با پدیدهی قحطی رقم خورده است، میتوان به اثبات آن خوشبین بود. طراحی زمینههای استهلاک ذخیرههای ارزی، اختلال در سیستم مدیریت منابع آبی، تلاش برای ناپایداری شبکه تولید و توزیع برق از مهمترین مولفههای قابل مطالعهای است که میتواند در اثبات این فرضیه موثر واقع شوند.