سدپرس : اگر اهل رصد اخبار و اطلاعات باشید روزی نیست که در یک نشریه حال از هر نوعش دیجیتالی یا چاپی و صوتی و تصویری، خبری از شرایط وخیم آب کشور نشنوید. هشدارها و خبرهای بسیار نگرانکنندهای که مدام توسط متخصصین و مدیران با هر رده و مرتبه علمی و اداری در خصوص لزوم کاهش مصرف در آب و نجات آن بیان می شود. یکی از نابودی آبخوانها میگوید و دیگری از فروچالهها. یکی رودخانه های خشک را مثال میزند و آن یک حجم خالی سدها را میگوید. برخی به کشاورزی و عدم انطباق با منابع مینویسند و تعدادی از تغییر اقلیم میگویند. گویی یک صدا و همفکر همه به این نتیجه رسیدهاند که اتفاقی افتاده است که دیگر راه گریزی از پیامدهایش نیست.
چندی نیست که رئیس مرکز خشکسالی کشور از فروپاشی آبهای زیرزمینی سخن گفت. البته اگر جسارت به استادان نباشد، نگارنده میگوید فروپاشی سیستم آب کشور دیگر سطحی و زیرزمینیاش فرقی ندارد. چاه و رودخانهاش یکی است. ستونهای آب کشور در هم ریزش کرده است و یکی پس از دیگری در حال شکستن و آوار شدن هستند. در حدی که روسای بخش هواشناسی کشور هم دچار هراس از چشم انداز شرایط آب شدهاند. وزارت نیروییها از حدود ۵۰۰ هزار چاه غیرمجاز در کشور سخن میگویند که در حال مکیدن آخرین قطرههای حیاتی آب است . آنها تقریبا اکثر دشتهای کشور را ممنوعه اعلام کردهاند و از آنسو بارگذاری بر سیستم رودخانهای و آبهای سطحی کشور را متوسط ۷۵ درصد ارزیابی کردهاند. رقمی که گویا بر اساس استانداردهای جهانی بیش از ۴۰ درصد نباید باشد. این در حالی است که در برخی رودخانههای کشور این رقم بارگذاری به ۱۰۰ درصد توان رودخانه میرسد. آنچه که نگرانی را دوصد چندان می کند ارائه طرح های توسعه ای در مناطقی است که هم اکنون نیز دچار بحرانی فاجعه آمیز هستند. بطور مثال طرحی مانند منطقه ویژه اقتصادی کاشان و شبیه آن .اینکه شدت و تواتر هشدارها بطور مداوم در حال افزایش است فقط به خشکسالیهای اخیر ربط ندارد. دلسوزانی نیز بوده اند که پیشتر این شرایط را به اطلاع مسئولان و سیاستگذاران رساندهاند. شکست سیاستهای آبی و کشاورزی توامان ما را از مرحله ورشکستگی آبی نیز گذارنده است. شاید بتوان یک ورشکسته اقتصادی را با اعطای برخی امتیازات، معافیتها و وامها نجات داد، اما درباره آب چنین چیزی ممکن نیست. نگاهی به سرنوشت احیای دریاچه ی ارومیه کافی است تا صدق این مدعا را به اثبات برساند.طرح های علاج بخشی و نجات دریاچه ارومیه بیش از آنکه این اکوسیستم آبی کشور را از نابودی برهاند، برخی شرکت های کوچک و بزرگ را برای دخالت در اجرای طرح ها، نجات بخشیده و به آنها کمک کرده است .ما در معرض نابودی هستیم.نه جنگ نه تورم و نه محاصره اقتصادی، هیچکدام توان این را ندارد که یک کشور را به نقطه و ساعت صفر برساند اما آب این ظرفیت و پتانسیل را دارد که هم شما را به دوران پارینه سنگی برگرداند و هم این قدرت که برای مدتهای بعید در آن دوره زمانی نگهدارد. آیا راه نجاتی هست؟ تقریبا با شرایط فعلی خیر. راهی برای نجات آب کشور وجود نداشته و تمامی این تلاشها فقط وقفهای کوتاه و ناچیز است. سیاستها و نحوه رفتار ما در جهتی است که هرگونه امیدی گرفته میشود. این متن تلخ نیست بلکه روایت واقعی آب کشور است. هر متخصصی هم گفت خیر چنین نیست به نظر نگارنده فقط جرات بیان واقعیت را ندارد. عزم و جهاد ملی نیاز است و تا چنین نشود ، ثانیه شمار بمب نابودی مدام در حال کار کردن و نزدیک شدن به لحظه موعود است.